|
|
1,551
|
---|
مهیار علیزاده: هیچ وقت فکر نمیکنم برای چه کسی موسیقی میسازم.
- در مصاحبه گذشتهای که داشتیم شما فرمودید که خودتان را خیلی محدود به سبکها نمیکنید. این دو تجربه جدید شما نشان داد که به نظر من در انتخابهای خود هم محدودیتی ندارید. موافق هستید؟
معمولا پروژهها به دو صورت شکل میگیرند. مانند موسیقی فیلم که از طرف تهیه کننده و کارگردان سفارش داده میشود و یا موزیسین خود به صورت مستقل یک اثر را تولید میکند. من در این دو فیلد کاری، خودم را از لحاظ موسیقایی به ساز یا فضایی خاصی محدود نمیکنم. این شامل فاکتورهای کلی است و یکی از فاکتورهای جزئی میتواند انتخاب ساز باشد. ممکن است یک روز اثری را خلق کنم برای دو ساز ایرانی و اگر این اتفاق رخ دهد مسلما حس و حال آن روزهای من است. از پیش نمیتوانم بگویم که موزیسین یک ژانر خاص هستم. هر روز اتفاقات جدیدی روح و روان مرا درگیر خودش میکند که خلق موسیقی در آن زمان میتواند تا حدود زیادی تحت تأثیر آنها باشد.
- *می توانیم لفظ ماجراجو را در مورد شما به کار ببریم؟!
[میخندد] من در هنر ماجراجویی نمیکنم. دست کم میگویم که قصدم این نیست.
- *شما از موسیقی آلبوم به آهنگسازی برای یک فیلم سینمایی رسیدید و در ادامه موسیقی یک سریال تلویزیونی را ساختید. در حال حاضر هم آلبومی را کار کردهاید که هنوز منتشر نشده است اما جنجالهای زیادی به پا کرده است.
امیدوارم جنجالها و حواشی آن آلبوم، نمود مثبتی داشته باشد و دوستیهای بیشتر را رقم بزند. در مورد موسیقی فیلم سینمایی و سریال هم در گذشته پیشنهاداتی داشتم اما این دو مورد اخیر تقریبا از همه لحاظ مناسب بودند، بنابراین دلیلی برای رد کردن این پیشنهادها وجود نداشت.
- *اگر در همین تغییرات ژانر کاری خود شکست بخورید، آیا این شکست را قبول میکنید؟
وقتی من به عنوان موزیسین کار روی یک پروژه را آغاز میکنم، برای آن وقت و انرژی میگذارم و مدتی را با آن زندگی میکنم. این باعث میشود که درونیات من به روی ورق بیایند و نهایتا شنیده شوند. زمانی که پروژه ساخته و ضبط یا اجرا شد، به نقطه پیروزی رسیدهام. وقتی که پروژه را خلق میکنم به ارضای ذهنی میرسم و وقتی موسیقی اجرا میشود، آن اتفاق را میبینم. از آن لحظه به بعد پروژه برای من تمام شده است. این نقطه برای من نقطه پیروزی است و اگر در لحظه ضبط یا اجرای پروژه به رهایی فکری دست پیدا نکنم، آن پروژه برای خودم شکست خورده است. شکست را در بحث تجاری نمیبینم زیرا هر پروژه از لحاظ اقتصادی مشخصات خاص خود را داراست و باید بر مبنای آن مشخصات صحبت مسائل اقتصادی مربوطه مطرح شود. به عنوان مثال اگر یک دوئت بیکلام سه تار و ویولن بنویسم و بخواهم سه شب در برج میلاد کنسرت بگذارم قطعا با شکست تجاری همراه خواهد بود.
- *این دو تجربه جدید قبلا در کارنامه کاری شما که یک موزیسین فعال در زمینه آلبوم بودید وجود نداشت و به سراغ آنها رفتید. اما چرا سایر موزیسینهای سنتی و اساتید ما دست به چنین کارهایی نمیزنند؟ به دلیل عدم توانایی آنها است؟
هر موزیسینی نمیتواند آهنگساز فیلم یا سینما باشد. موسیقی فیلم تخصص و علاقه خاص خود را میطلبد. کسی که در عمر خود سینما یا تماشای فیلم دغدغه ذهنی او نباشد نمیتواند در زمینه موسیقی فیلم فعالیت موفقی داشته باشد. اینکه شما بخواهید شاخه بندی کنید که کدام موزیسین در چه سبکی میتواند موسیقی فیلم بنویسد، به نظر من قابل قبول نیست. دوست دارم که این امر در بین موزیسینهای سنتی هم رایج باشد. بدون شک، موسیقی ایرانی به شرط داشتن دیدگاه مدرن و باز از سمت آهنگساز، قابلیت عرضه در قالب موسیقی فیلم را به راحتی داراست.
- *برخی از مخاطبان در کامنتهای خود میگویند که شما پا در مسیر «فردین خلعتبری» میگذارید و استدلال آنها هم روند کاری شما دو نفر از جمله آهنگسازی آلبوم، سینما و سریال است. در این زمینه چه نظری دارید؟
برای مدت کوتاهی افتخار شاگردی «فردین خلعتبری» در دانشگاه را داشتم. او یک آرتیست بزرگ است. ذهن به شدت باز و خلاقی دارد. اگر از او بخواهید که یک فیلم را کارگردانی کند، مطمئنا یک اتفاق خلاقانه رخ خواهد داد که شاید کارگردانان متفاوت موفق به انجام آن نشوند. فردین شاید تکنیک کارگردانی نداند، اما آنقدر نگاه خلاقانه دارد که خلاء تکنیکها را میپوشاند. ایشان را یک موزیسین و آرتیست بزرگ میدانم. من هم دوست دارم موزیسینی باشم که ابزار برایم بیاهمیت باشد و بتوانم با ذهن خودم مسیر یک پروژه را معین کنم. ذهن «مهیار علیزاده» باید آنقدر آماده باشد که خلاقیتهای خود را در هر شرایطی نشان دهد. شاید به صورت غیرعمد این اتفاق افتاده است و روند کاری من و فردین خلعتبری شبیه شده است.
- *برویم سراغ بحث اصلی که موسیقی سریال «پرده نشین» است. چه شد که وارد قاب جادویی تلویزیون شدید؟
«بهروز شعیبی» را به عنوان بازیگر میشناختم. به فیلم «دهلیز» رسیدیم و آقای شعیبی برای اکران خصوصی این فیلم از من دعوت کردند و دوستی ما از آن زمان رقم خورد. او یکی از خوش اخلاقترین هنرمندان سینمایی ما است. زمانی که طرح اولیه سریال «پرده نشین» را خواندم بلافاصله موافقت خود را برای ساخت موسیقی این پروژه اعلام کردم. به دلیل علاقه بهروز به علیرضا قربانی، وی تمایل داشت که تیتراژ سریال برای صدای ایشان ساخته شود. پس از تایید آقای قربانی برای حضور در این مجموعه حدود سه ماه دغدغه انتخاب شعر داشتم که در نهایت یکی از سرودههای استاد «محمدعلی بهمنی» با مطلع «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است/دنیا برای از تو سرودن مرا کم است» را انتخاب کردم. ساخت قطعهٔ تیتراژ پایانی دو ماه زمان برد که نهایتا به نسخه نهایی که روی سریال میشنوید رسیدم.
تیتراژ اول را نیز بر روی شعر کوتاهی از جوان با استعداد علیرضا کلیایی و برای دو ساز دیوان و کمانچه و همراهی پرکاشن ساختم که این اثر در حقیقت اولین اثر رسمی گروهیست به نام گروه «الکتروآکوستیک تهران» که آنرا به منظور ارایهٔ آثار الکتروآکوستیکی و فضاهای جدید غیر ارکسترال و بر مبنای تک نوازی یا چند نوازی سازهای ایرانی و گاها غربی و افکتهای طراحی و کنترل شده و اصوات انسانی و محیطی، پایه ریزی کردهام. هنرمندانی همچون سامان صمیمی، پیمان حاتمی و علیرضا کلیایی نیز از جمله دوستان حاضر در این گروه هستند. آثار دیگری از این گروه، به زودی در قالب آلبوم و قطعات خارج از آلبوم در دسترس مخاطبان عزیز قرار خواهد گرفت.
- *بهروز شعیبی در مقوله سینما موفق بود اما هراس نداشتید که کار تلویزیونی او با موفقیت همراه نباشد؟
بهروز شعیبی آن ذهن خلاق مورد علاقه من را دارد. اگر به آقای شعیبی بگویید که یک ماشین طراحی کند من آن ماشین را پیش خرید میکنم! حس میکنم درونیات ما به یکدیگر نزدیک است و نتیجه این همکاری را مثبت ارزیابی میکنم.
- *با توجه به نوع فیلمنامه فکر کنم کار شما هم کمی سخت بود.
بله همینطور است. چند تم برای موسیقی سریال تصنیف کردم که برخی از آنها الکتروآکوستیک، برخی ارکسترال وتعدادی هم به صورت آنسامبل یا تک نوازی با سازهای ایرانی است. اگر بخواهم وارد آنالیز سطحی موسیقی این سریال شوم میتوانم بگویم که اکثر فضاها و ملودیها به شخصیتها و رابطههای بین آنها میپردازد. در این سریال شما یک ملودی خاص را نمیشنوید و در حقیقت سازی را میشنوید که مربوط به یک شخصیت است. زمان حضور آن شخصیت و هنگامی که به موسیقی نیاز پیدا میکنیم، آن ساز نواخته میشود، گاها تنها وگاه همراه آنسامبل. گاهی اوقات روابطی در فیلم هست که باز هم برای آن فضاها موسیقی خاصی تولید شده است. طیف نوشتن موسیقی این سریال از لحاظ ارکستراسیون گسترده و متفاوتاست. قطعات ارکسترال موسیقی سریال به صورت آکوستیک ضبط شده است. ویولن، ویولن آلتو، ویولنسل، کنترباس، پیانو، سه تار، کمانچه، دیوان و کلام و سایر سازها را به صورت آکوستیک ضبط کردم. برخی از فضاها هم با موسیقی الکتروآکوستیک و برخی نیز با آوازهای ایرانی رنگ آمیزی شدهاند.
- *با این وجود باید منتظر یک موسیقی پیچیده باشیم که درک آن برای مخاطب تلویزیون سخت است؟
خیر. شما نمیتوانید یک موسیقی خیلی مدرن و عجیب برای صحنهای که رئال است در نظر بگیرید. همانقدر که فیلم امروزی است موسیقی من هم امروزی میشود و همانقدر که پیچیده است، موسیقی من هم پیچیده است.
- *زمانی که به برخی آهنگسازان فیلم آنها انتقاد میشود میگویند که سریال برای مخاطب عام است و سطح موسیقی هم باید برای مردم کوچه و بازار باشد.
برخی از آهنگسازان کارهایی برای موسیقی سریال میسازند که مردم کوچه و بازار و حتی خودشان هم گوش نمیکنند! همه مردم احساس دارند و اگر شما فقط دست روی یک دکمه کیبورد بگذارید و تکرار کنید هیچ کسی آن را تایید نمیکند. اگر موسیقی پاپیولار هم مینویسید باز هم باید نگاه آرتیستیک داشته باشید. دلیل نمیشود که اگر برای عوام کار مینویسم یک اثر سطح پایین خلق کنم. البته من هیچ وقت فکر نمیکنم که برای چه کسی موسیقی میسازم. فکر نکردم که سریال برای عوام است پس من هم برای عوام کار میسازم.
- *فکر میکنم که برای ساخت موسیقی سینمایی و سریال بیشتر تمایل دارید که با جوانها کار کنید و دلیل من هم قبول پیشنهاد حامد محمدی و بهروز شعیبی است. نظر من را قبول دارید؟
سن و سال برای من چندان مهم نیست اما جوانها نگاه بازتر و انرژی بیشتری دارند. ولی این بدان معنا نیست که اگر «ابراهیم حاتمی کیا» به من پیشنهاد کار داد، قبول نکنم. دوست دارم آقای حاتمی کیا سکانسی بسازد که من روی آن موسیقی بنویسم زیرا حسی که او درست میکند موسیقی من را بیشتر نشان میدهد. نظر شما به این دلیل است که موسیقی من جوانها را جذب میکند و چهرههای جوان سینما هم جذب شدند.
- *طی سالهای گذشته و در اغلب موارد فقط موسیقی متن و تیتراژ یک سریال در تلویزیون ماندگار شده است. به نظر شما برای پرده نشین هم چنین اتفاقی رخ خواهد داد و اصلا دلیل این موضوع چیست؟
پرده نشین خوب است اما من نمیتوانم پیش بینی کنم که چه آیندهای برای آن رقم میخورد. اولین تجربه کارگردانی بهروز شعیبی در قالب سریال است و به جرات میگویم که یکی از بهترین سریالهای سالهای اخیر را شاهد هستیم. در مورد بخش دوم سوال شما هم باید بگویم که ما رسانه مختص موسیقی نداریم و اینگونه است که سریال بستری برای ارائه موسیقیتصویری میشود.
- *نکته دیگری در مورد این موضوع باقی مانده است؟
از سید محمود رضوی و بهروز شعیبی بابت اعتمادی که به من داشتند تشکر میکنم. امیدوارم آهنگسازی من برای فیلم و سریال تداوم داشته باشد و روز به روز در این عرصه پیشرفت کنم.
- *و سوال آخر من اصلا ربطی به موضوع کلی مصاحبه ندارد. بلافاصله پس از اعلام خبر درگذشت «مرتضی پاشایی» شما اولین موزیسین غیر پاپ بودید که روی صفحه شخصی خود متنی را نوشتید و تسلیت گفتید. این حرکت شما بازخوردهای مختلفی داشت و میخواهم در مورد آن صحبت کنید یک پیام چند خطی بنویسید در حالی که خیلیها اصلا واکنشی نداشتند.
در زمان بیماری او همواره از اطرافیان اوضاع سلامتیاش را جویا میشدم. طی این دو سه هفته اخیر که مرتضی پاشایی در بیمارستان بستری بود نیز اخبار مرتبط را دائما دنبال میکردم. آنقدر پیگیر اخبار مرتضی بودم که ناگهان او مانند برادر برایم مهم شد. ایشان را نمیشناختم و فقط در دومین جشن سالانه «موسیقی ما» اجرای او را دیده بودم. آن روز هم که خبر فوت مرتضی پاشایی به من رسید بسیار اندوهگین شدم. قصد خاصی از نوشتن آن پیام نداشتم و حتی زمان نوشتن آن متن شک داشتم که نکند برخیاز دوستان!!! بگویند که تو چرا برای یک موزیسین پاپ متنی را نوشتهای. ولی حس انسان دوستی میگفت که باید بنویسم. مرتضی پاشایی فارغ از هر سبکی یک موزیسین و یک همکار بود. در نهایت لازم میدانم که به خانواده او، اهالی موسیقی و تمامی طرفدارانش تسلیت بگویم.
Follow Me On